الهى، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تکثیر.
الهى، از من پرسند توحید یعنى چه، حسن گوید تکثیر یعنى چه.
الهى، از نماز و روزهام توبه کردم؛ به حق اهل نماز و روزهات توبه این نا اهل را بپذیر!
الهى، به فضلت سینه بى کینهام دادى، به جودت شرح صدرم عطا بفرما!
الهى، عقل گوید «الحَذر الحَذَر!»، عشق گوید «العَجَل العَجَل!»؛ آن گوید دور باش، و این گوید زود باش!
الهى، ضعیفِ ظَلوم و جهول کجا، و واحد قهّار کجا.
الهى، آن که از خوردن و خوابیدن شرم دارد، از دیگر امور چه گوید.
الهى، اگر چه درویشم، ولى داراتر از من کیست، که تو دارایى منى.
الهى، در ذات خودم متحیرم تا چه رسد در ذات تو.
الهى، نعمت سکوتم را به برکت «و اللهُ یُضاعفُ لِمَنْ یَشاء» ، اَضعافِ مضاعفه گردان!
الهى، به لطفت دنیا را از من گرفتهاى، به کرمت آخرت را هم از من بگیر!
الهى، روزم را چو شبم روحانى گردان، و شبم را چون روز نورانى!
الهى، حسنم کردى، اَحسنم گردان!
الهى، دندان دادى، نان دادى؛ جان دادى، جانان بده!
الهى، همه از گناه توبه مىکنند، و حسن را از خودش توبه ده!
الهى، گویند که بُعد، سوز و گداز آوَرَد؛ حسن را به قرب سوز و گداز ده!
الهى، خودت گفتهاى «و لا تَیْاءسُوا مَن رَوْحِ الله » ، ناامید چون باشم؟
الهى، انگشترى سلیمانی ام دادى، انگشت سلیمانی ام ده!
الهى، سرمایه کسبم دادى، توفیق کسبم ده!
الهى، اگر ستّار العیوب نبودى، ما از رسوایى چه مىکردیم؟
الهى، من «الله الله » گویم، اگر چه «لا اله الا الله» گویم.
الهى، مست تو را حدّ نیست، ولى دیوانهات سنگ بسیار خورد، حسن مست و دیوانه تو است.
الهى، ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا.
الهى، علمم موجب ازدیاد حیرتم شده است؛ ای علم محض و نور مطلق، بر حیرتم بیفزا!
الهى، اثر و صُنع توام، چگونه به خود نبالم.
الهى، حق محمد و آل محمد بر ما عظیم است؛«اللهمّ صلّ على محمّدٍ و آل محمّد!»
منبع :الهی نامه /علامه حسن حسن زاده آملی
موضوع مطلب :